دولت رقیب بخش خصوصی در تجدیدپذیرها /شرکتهای توزیع برق متولی تولید میشوند! / ادامه سیاستهای فریب کارانه دولت در توسعه تجدیدپذیرها

یادداشت مدیرمسئول: این روزها متاسفانه دولت یکبار دیگر بجای حل مسئله ناترازی اقتصاد برق و به ویژه اقتصاد انرژیهای تجدیدپذیر در پی رفع کمبود تولید با خصولتیها و دولتی هاست. سیاست گذاران حوزه تجدیدپذیرها بجای رفع چالشهای این حوزه و اقتصادی کردن سرمایه گذاری، به شرکتهای توزیع نیروی برق و دستگاههای اجرای رانت تامین تجهیزات با تهاتر نفت را داده اند و قرار است ۳۰۰۰ مگاوات نیروگاه از قبل این رانت ویژه ایجاد گردد.
در نگاه اول شاید حل بخشی از کمبود برق با این ترفند منطقی بنظر برسد، اما همه میدانیم خصولتی کردن اقتصاد برق تجدیدپذیر به نابودی این صنعت خواهد انجامید. چرا؟ چون از این به بعد نیروگاههای ۳ مگاواتی شرکتهای توزیع برق میشود متر و مقیاس استانداردی و هزینهای نیروگاههای خورشیدی.
بروید ببینید نیروگاههای احداث شده توسط شرکتهای توزیع نیروی برق که روی پشت بامها خود نصب کرده اند یا نیروگاههای حمایتی با چه کیفیتی کار شده اند و آیا در مدار هستند یا نه؟ شرکتهای توزیع که در نگهداشت شبکه خود مانده اند متولی احداث پروژههای خورشیدی شده اند تا برای اولین بار در تاریخ صنعت برق، وظیفه تولید برق هم به شرکتهای توزیع واگذار گردد!
اگر این بدعت جمع نشود و شرکتهای توزیع برق ۵۰۰ پروژه ۳ مگاواتی خورشیدی را اجرا کنند این طرح دوباره تمدید خواهد شد و عملا دولت توسط شرکتهای شترمرغی توزیع نیروی برق که هم خصوصی است و هم دولتی، وظیفه توسعه تجدیدپذیرها را برعهده خواهد گرفت.
ساتبا دو سال با برگزاری ۵ مناقصه و با اخذ تعهدات و تضامین مالی از بخش خصوصی، قرارداد ۳۰۰۰ مگاوات نیروگاه خورشیدی را از طریق ظرفیتهای ماده ۱۲ قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر با بخش خصوصی منعقد کرد و بخش خصوصی نیز با در باغ سبز دولت حاضر به حضور در مناقصات و پذیرش تعهدات و تضامین مالی شد، اما ساتبا حتی نتوانست مشکل زمین و تخصیص ارز و یا تضمین بازپرداخت به موقع این سرمایه گذاران را حل نماید.
برگشت سرمایه نیروگاههای خورشیدی ماده ۱۲ با قیمت خرید تضمینی ارزی ۶.۹ سنت هر کیلووات ساعت و ۶ ساله حدودا ۵ سال شده و بازگشت سرمایه در مدل خرید تضمینی برق ریالی ۲۰ ساله از طرق ماده ۶۱ به بیش از ۷ سال رسیده است. دولت بجای ایجاد زیرساختهای سرمایه گذاری و توجیه پذیر کردن حضور بخش خصوصی، سرنا را از سرگشاد آن زده و بفکر تولید با تویع رانت افتاده است.
حالا چطور نیروگاهی که برای بخش خصوصی توجیه ندارد برای دولت توجیه پذیر شده است؟ تا حالا از خود نپرسیده اید چطور بخش خصوصی حاضر به سرمایه گذاری در حوزههای مختلفی نظیر صنایع معدنی و فلزی، صنایع نفت و گاز و پتروشیمی، راه و شهرسازی، دارو، غذا، مخابرات، خودرو، پوشاک، پزشکی و بیمارستان، سیمان و ... میباشد ولی حاضر به سرمایه گذاری در بخش تولید برق نمیشود؟
کشور ایران بدون تعامل با دنیا هر روز در شرایط بدتر اقتصادی خواهد بود و در این شرایط هرکسی تلاش دارد مشکلات خود را برطرف کند و طبیعی است که بدلیل محدودیت منابع، رفع مشکلات یک بخش موجب انتقال بحران و ناترازی به یک حوزه دیگر میشود. دولت هزینه ناکارآمدی و سیاستهای غلط خود در حمکرانی را به مردم و صنعت و کشاورزی تحمیل میکند.
چند سالی صنعت برق بخاطر بی کفایتی و بی عرضگی مدیرن ارشد برق، محل جبران محدودیت منابع دولت بود الان دیگر به انتها رسیده و مجبور است این محدودیتهای برقی را به صنعت یا کشاورزی منتقل نماید. به همین دلیل انواع ابلاغیههای تکلیفی در خصوص تامین برق از تجدیدپذیرها را به این صنعت تحمیل کرده است. فنر جمع شده سیاستهای نادرست قیمت گذاری تکلیفی برق در طی ۱۵ سال گذشته در حال آزاد سازی است و بیش از همه صنعت و کشاورزی را درگیر خواهد کرد.
حتی اگر دولت همه دستگاههای اجرایی خودش را موظف به تامین برق ۱۰۰ درصدی از منابع تجدیدپذیر نماید باز هم با کمی تاخیر، تورم ناشی از آن گریبان اقصاد ایران را خواهد گرفت. در تهاتر نفت با پنل خورشیدی، علاوه بر ۱۵۰۰ مگاوات نیروگاههای هبه شده به شرکتهای توزیع، قرار است ۱۵۰۰ مگاوات به دستگاههای اجرایی رانت توزیع پنل و اینورتر ارزان داده شود تا دولت حتی ۲۰ درصد وظیفه تامین برق خود با تجدیدپذیرها را عملا با این رانت پوشش دهد. پول نفتی که باید به بخش خصوصی و صنعت میرسید دوباره سر از سفر دولتیها درآورده و ملت باید منتظر تورم و تبلیعات ناشی از آن با کمی تاخیر باشد. دولت بجای تمرکز بر بزرگتر کردن کیک اقتصاد ایران از طریق تعامل با دنیا به رقابت با مردم و بخش خصوصی واقعی برخاسته و در همین راستا وزارت نیرو نیز صنعت تجدیدپذیرها را نشانه گرفته است.
این اقدام دولت مصداق بارز نقض قانون رفع موانع تولید رقابت پذیر و حتی قانون مانع زدایی از توسعه صنعت برق بوده و میتوان علیه آن از طریق شورای رقابت اقدام کرد.
مشکل اینجاست که انتظار دارند بخش خصوصی دردسرهای تخصیص ارز و واردات را بجان بخرد ولی هیچ حمایتی نشود.
دو ساله صنعت بیچاره دنبال تخصیص ارز مونده ولی با همون ارز برای شرکتهای دولتی خودشون تجهیزات واردت می کنند
فکر می کنم بی اطلاع هستید از اینکه بعضی از مدیران عامل برق های منطقه ای هم برای اینکه از این قافله عقب نیفتند بدنبال این هستند که با توجیه های ملانصرالدینی و کسب مجوز از توانیر، امکان استفاده از ماینرهای رمزارز را بدست بیاورند.
به بیان دیگر می خواهند با استفاده از بودجه های عمومی خود، نیروگاه های خورشیدی بسازند و از انرژی آن برای ماینینگ استفاده و برای کشور ارزآوری ایجاد کنند!
فریبکاری در توسعه تجدید پذیرها، از این بیشتر هم داریم؟
آقای برقنیوز ابتدا بفرمایید قراردادهای 13500 مگاوات خورشیدی ساتبا در سال 1402 چرا در تابستان 1403 به مدار نیامدند؟ غیر از این هست که دنبال رانت وام ارزان هستند؟ غیر از این هست هزینه سرمایه گذاری بیش از 100درصد از طریق وام ارزان ارزی تامین کنند!! این تعریف کجایی سرمایه گذاری امده !!کجای خصوصی سازی در ادبیات موضوع امده؟!!
الان نرخ انرژی تجدید پذیر در تالار بورس سبز بالای 4000 تومان بر کیلووات ساعت است که با سرمایه گذاری دلار 50 هزارتومان بوده هم در نظر بگیرید بیش از 8 سنت بر کیلووات ساعت معادل می شود
هزینه یک کیلووات نیروگاه خورشیدی 300 دلار برکیلووات است چرا دولت بیاید ارز با سود 8 درصد به بخش خصوصی وام بدهد بعد برق با قیمت تمام شده 8سنت بخرد!! هزینه تمام شده یک کیلووات ساعت با سود 8 درصد کمتر از 2 سنت می شود قطعا وقتی خصوصی که 13500 مگاوات قرارداد با ساتبا از سال 1402 منعقد کرده ولی هنوز منتظر وام ارزان هست و قرار نیست سرمایه گذاری کنند و فقط بخش خصوصی بدون پول از خودش حاضر است سرمایه گذاری کند این چه خصوصی سازی و سرمایه گذاری است!! تا کی منابع مردم را به تاراج می خواهید ببرید به اسم خصوصی سازی و سرمایه گذاری ، آقای برقنیوز عزیز!!
هرجای دنیا باشی وقتی بخش خصوصی با سود کمتر از 30 درصد راضی نیستند خود دولتها سرمایه گذاری می کنند !! خود آمریکا که مدعی سرمایه گذاری وخصوصی سازی هست خود دولت هم در بعضی ایالتهای مجبور به سرمایه گذاری می شود چون بخش خصوصی ورود نمیکند!! یا انتظار سود بالا دارند!! در کره جنوبی بیش از 60 درصد نیروگاه دولتی هستند!! چرا چون می خواهد برق ارزان تولید کند!! آقای برقنیور وسیله بخش خصوصی نباش که حاضر نیست ی ریال سرمایه گذاری کند!!
بعنوان مثال آیا قرار پاساگارد انرژی را دیده اید(همون قرارداد 4500 مگاوات آقای شهید ریسی با شرکتهای بزرگ مثل مپنا مانا مهتاب و پاساراگاد) 570 میلیون یورو وام ارزی دریافت کرده برای 1500 مگاوات ظرفیت خورشیدی! درصورتی که هزینه تاسیس این ظرفیت کمتر از 550 میلیون یورو خواهد شد!! بعد با قیمت 7.3 سنت بر کیلووات ساعت به مدت 5 سال با ساتبا قرارداد خرید تضمینی دارد یعنی بعد از 5 سال تولید این 1500 مگاوات ظرفیت بیش از 1300 میلیون یورو پول دریافت می کند!! این بخش خصوصی چه کاری انجام داده که بیش از 600 میلیون یورو سود می کند!! وام از دولت زمین از دولت شبکه از دولت خرید تضمینی از دولت!! بعد از 5 سال مظابق قرارداد نیروگاه می تواند صادارت رمز ارز یا بازار آزاد انرژی خود را بفروشد!!! کجا دنیا ثروت یک ملت به این زیبایی چپاول می کنند به اسم بخش خصوصی!!
خلاصه برقنیوز بیا برای مردم شریف قلم بزن!! بیا اگر دین نداری انسان آزاده باش
اینکه فکر می کنیم در مسکن سرمایه گذاری می شود خوب این تصور و درک اشتباه از این موضوع است چون اگر چنین امری محقق می شد دولت خودش بعنوان طرح مسکن ملی ورود نمیکرد!!
سود 30 درصد در ریال هست که بعد پایان زمان قرارداد شما اورده ریال خود را تحویل می گیرید بعلاوه 30تا 35 درصد سود افزوده شده نه دارایی ارزی خود را!!درصورتی تورم بخشی از سود را می سوزاند(احتمالا سودتان منفی می شود) ولی سرمایه گذاری در نیروگاه دارای شما انتظار سود 30 داشته باشد یعنی فاجعه اقتصادی و حکمرانی. مثالی خدمتتون عرض کنم شما وقتی ملکی را می خرید بهایی که بابت اجاره دریافت می کنیم بین 3تا 5درصد ارزش ملک در سال از مستاجر دریافت می کنید یعنی سودی کمتر از 5 درصد!! چون ملک شما هنوز در مکان خود قراردارد وفقط مستهلک شده .ان انتظار از سود خرید ملک جبران تورم و حفظ ارزش دارایی مالک است.یا خودروی که شما بعنوان سرمایه خریداری می کنید!! پس سود 30 درصد در ریال است که تورم ی بخشی از ان را شامل می شود.
در بحث نیروگاه خورشیدی که با فرض اینکه دارایی شما بصورت دلار قیمت گذاری می شود و تورم ریال را شامل نمی شود پس باید به سود دلاری خود تورم ریال را اضافه کنید که سود 30 تا 50 درصد هم خواهد داشت
لذا انچه بنده در بخش نیروگاهی در 15 سال گذشته مشاهده کردم
یک اینکه اصلا سرمایه گذاری انجام نشده هزچه است وام و خرید تضمینی از سمت دولت بوده(بدون اوردهی از سمت سرمایه گذاری چه مالی چه فناوری)
دوم اینکه واکذاری بوده که از طریق وام اتفاق افتاده بعداٌ با قیمت بالا خرید انرژی منجر شده و سرمایه گذاری بدون هزینه مالک کامل نیروگاه شده است و وزارت نیرو از واگذاری دارایی درامدی نداشته است.
سوم در قراردادهای ساتبا هم وام و خرید تضمینی بدون اورده ای از سمت سرمایه گذاری اتفاق افتاده و نتبجه آن هزینه گزافی در نرخ گذاری ها انرژی خریداری است که بعدا وزارت نیرو را به ناکجاآبادسوق خواهد داد همان اتفاقی که سال 89تا 91 در مورد نیروگاههای حرارتی انجام شده !
خلاصه خصوصی سازی زمانی مفهوم پیدا می کند که بخش خصوصی با سرمایه گذاری و توسعه فناوری بتواند هزینه تامین برق(چه خرید یا تولید آن) کاهش دهد کار امر کخ خصوصی سازی نام می بریم توجیهی خواهد داشت وگرنه رانتی بیش نیست. فرض که این وام صندوق توسعه به وزارت نیرو بدهد و توانیر برق آن را 2.2 سنت بر کیلووات ساعت به صنعت یا تجاری یا خانگی،... بفروشد می تواند اقساط و اصل وام در با سود 12 درصد پرداخت کندحالا وقتی 7.3 سنت بر کیلووات ساعت قیمت گذاری می شود به نظر بنده فاجعه بیش نیست.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «برق نیوز» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.